۱۳۹۲ مهر ۸, دوشنبه

یک قانون شرم آور دیگر علیه کودکان دختر



سه شنبه 9 مهر
یک قانون شرم آور دیگر علیه کودکان دختر
زینت میرهاشمی
خبر تصویب قانون ازدواج سرپرست در نقش پدر با فرزند خوانده در مجلس ارتجاع موجی از تنفر در میان مردم برانگیخته است. به راستی جمهوری اسلامی شرم آورترین و تنفرآمیزترین رابطه های اجتماعی از میان اقشار عقب افتاده و ناآگاه جامعه را به رو کشیده و آن را قانونی و نهادینه می کند.
قوانین جمهوری اسلامی بر تبعیض، نابرابری و برده کردن انسان بنیان گذاشته شده است. جایگاه زن در قانون رژیم ولایت فقیه نه به مثابه یک انسان بلکه نیمی از انسان تعریف می شود. واحد اصلی جامعه خانواده و رئیس خانواده مرد است. بر همین اساس دیه مرد دو برابر زن و حضانت فرزندان به مرد و پدر خانواده حق تنبیه کودک خود تا سر حد مرگ را دارد.
تصویب قانون ازدواج فرزند خوانده با سرپرست او، قانونی ارتجاعی و ضد انسانی است. این قانون یک قانونی بی رحمانه علیه دختران است. در این قانون دختر خردسال خرید و فروش می شود. به این معنا چون پدر خوانده او را به سرپرستی برگزیده و خرجش را می دهد پس می تواند بر بدن او دست یابد. یعنی مجلس ارتجاع به مردان اجازه می دهد که در مقابل نان دادن به کودکان بی سرپرست، صاحب بدن آنها شوند. این گونه قوانین فقط از ذهن افراد روانی و ارتجاعی همچون پایوران دیکتاتوری ولایت فقیه ترشح می شود. شرم بر آنها باد.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ارتجاع در دفاع از این قانون ارتجاعی می گوید:«در گذشته فرزند خوانده بدون هیچ شرط و محدودیتی می توانست با سرپرست خود ازدواج کند.» وی می گوید:«ما به لحاظ شرعی نمی توانیم این شکل ازدواج را ممنوع کنیم اما می توانیم مصلحت فرزند خوانده را در نظر بگیریم.» مجلس نشینان ارتجاع «مصلحت» را نه در باز داشتن مرد از این کار بلکه قانونی کردن این عمل تشخیص دادند. البته لازم به توضیح است بر اساس این قانون مصلحت را حاکم شرع که قیم این کودک بی سرپرست است، تعیین می کند.
این قانون ارتجاعی بازتاب گسترده ای از نظر غیر انسانی بودن آن داشته و برای تایید به شورای نگهبان ارتجاع فرستاده شده است.

فراسوی خبر ... نقل از سایت های ایران نبرد و جنگ خبر... سه شنبه 9 مهر ... به قلم زینت میرهاشمی
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=3089

۱۳۹۲ مهر ۶, شنبه

پرده اول نرمش قهرمانانه؛ گفتگوی تلفنی



یکشنبه 7 مهر
پرده اول نرمش قهرمانانه؛ گفتگوی تلفنی
زینت میرهاشمی
تاکتیک جدید خامنه ای در مورد مساله هسته ای با گفتگوی تلفنی روحانی و اوباما، رقم خورد و پرده اول نرمش قهرمانانه ظاهر شد. این که چه کسی اول درخواست صحبت کرده و چه کسی شماره تلفن طرف دیگر را گرفته، در این شرایط مهم نیست. نفس صحبت کردن روحانی با اوباما یک تابو شکنی مشاجره برانگیز است. این گفتگوی تلفنی قطره ای از جام زهر است که ولی فقیه باید برای نوشیدن تمام ان آماده شود.
روحانی نماینده و فرستاده ولی فقیه به اجلاس مجمع عمومی ملل متحد بود. همانطور که احمدی نژاد 8 سال این نقش را اجرا کرد. محتوای حرفهای روحانی در مجمع عمومی فرق چندانی با حرفهای احمدی نژاد در سالهای قبل در همین مجمع نداشت. هر دو حرفهای کلی و نامشخص زدند. روحانی با صحبتهای کلی تلاش کرد تا با چهره ای متفاوت از احمدی نژاد ظاهر شود، اما دفاع او از بنیادهای استبداد مذهبی و جنایتهای دیکتاتوری ولی فقیه آرایش چهره او را برهم خواهد زد.
روحانی مدعی شده که اوباما تقاضای گفتگوی تلفنی کرده است. رایس مشاور امنیت ملی آمریکا گفت که طرف ایرانی تقاصای گفتگوی تلفنی کرده است. حسین شریعتمداری نماینده خامنه ای در کیهان در رابطه با تناقض حرفهای رایس و روحانی نوشت:«البته این که دولتمردان محترم اصرار دارند اوباما را درخواست کننده مکالمه بنامند نشان می دهد خود آقایان به زشتی و پلشتی این اقدام اعتراف دارند.»
انجام این عمل «زشت و پلید» آیا نشانه ی نوشیدن جام زهر است؟ آیا شکستن تابوی گفتگو با «شیطان بزرگ» که پرچم آن زیر پاهای اوباش ولی فقیه لگد کوب می شد، بدون رضایت ولی فقیه عملی هست؟ بر این منظر چالشهای این گفتگو روزهای آینده خود را نشان می دهد. استقبال دو گروه از حسن روحانی در فرودگاه تهران؛ عده ای با شعارهای مرگ بر آمریکا و عده ای با قربانی کردن گوسفند، تاکتیک نرمش قهرمانانه را وارد دور جدیدی از جدال باندها درونی رژیم می کند. وضعیت رژیم آنقدر بحرانی و خراب است که کارگزاران حکومت برای کم شدن تحریمها به یک گفتگوی تلفنی دلبسته شده اند.

۱۳۹۲ مهر ۴, پنجشنبه

هزینه تحصیل کودکان، طُعمه ماجراجویی هسته ای حُکومت



آدینه 5 مهر
هزینه تحصیل کودکان، طُعمه ماجراجویی هسته ای حُکومت
منصور امان
سال تحصیلی جدید در حالی آغاز شده است که بخش بُزُرگی از جامعه بیش از هر هنگام دیگر در تامین هزینه تحصیل نوباوگان خود با دُشواری روبرو است. از این زاویه، بُحران اقتصادی ساخته و پرداخته حاکمان کشور، نه فقط کار و زندگی اکنون میلیونها کارورز خانواده های آنها را به تباهی کشانده، بلکه فردای فرزندان آنان را نیز در گرداب خود فرو برده است.

ناتوانی خانواده ها از برآوردن نیازهای آموزشی فرزندان خود که در سال تحصیلی جدید ابعاد ناگوار و گُسترده تری یافته است، فقط یک تاثیر ساده و بدیهی شرایط وخیم اقتصادی کشور نیست. بسا فراتر از آن، وجود این شرایط رد پای دیگری است که حکومت از خود در شیوه و چگونگی مُدیریت بُحران به جا می گذارد.

همه کسانی که از هنگام تشدید درگیری هسته ای جمهوری اسلامی با آمریکا و اُروپا کار خود را از دست داده اند، حُقوق شان پرداخت نمی شود یا دستمُزد ناچیزشان را دهان گُشاده تورُم می بلعد، سنگین ترین سهم از بار ماجراجویی حاکمان کشور را بر دوش دارند. رژیم ولایت فقیه آنها را نزدیک ترین و در دسترس ترین آدرس برای تخلیه فشار می بیند و ایستاده بر جسد سطح زندگی، اُمیدها و آینده تنگدست ترین بخشهای جامعه و فرزندان آنها تلاش می کند تعادُل اقتصادی خود را به دست آورد.

سدهایی که آقای خامنه ای و شُرکا با این سیاست بر سر راه آموزش فرزندان کارورزان و از این طریق کسب آمادگی برای شکل دادن به آینده بهتر بر پا کرده اند، از انهدام زیربنای اقتصادی این حق آغاز و با وضع قوانینی برای بهره جویی از تلفات انسانی آن امتداد می یابد.

تعیین 390 هزار تومان به عُنوان حداقل دستمُزد از فراز سر بدیهی ترین واقعیتهای لمس پذیر اقتصادی و از همه آنها واضح تر، تورُم غول آسایی که دم به دم بر وزن و حجم آن افزوده می شود، مفهومی جُز تحمیل فقر و محرومیت به مثابه یک ابزار تنظیم کننده اقتصادی ندارد.

کارورزی که سال گذشته برای یک خودکار 400 تومان می پرداخت و اکنون مجبور است آن را به بهای 800 تومان تهیه کند، خود و فرزندانش هزینه ماجراجویی اتُمی حُکومت را - نه فقط در کوتاه مُدت - می پردازند.

-------------------------------------------------------------===================================
فراسوی خبر ...نقل از سایت های ایران نبرد و جنگ خبر ... آدینه 5 مهر ...منصور امان
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=3085

۱۳۹۲ مهر ۳, چهارشنبه

دانشگاه آزاد؛ سرنوشت یک پیروزی ناپایدار و یک شکست دُنباله دار


چهارشنبه 3 مهر
دانشگاه آزاد؛ سرنوشت یک پیروزی ناپایدار و یک شکست دُنباله دار
منصور امان

فراکسیون ولی فقیه برای جُبران یک شکست خیره کننده از باند آقای رفسنجانی در جنگ بر سر دانشگاه آزاد، اینک به گُماشتگان خود در مجلس مُلاها مُتوسل شده است.

روز دوشنبه، سُخنگوی کُمیسیون آموزش مجلس خبر داد که آنها قصد دعوت از هیات اُمنای دانشگاه آزاد و آقای خُسرو دانشجو، رییس برکنار شده این موسسه را دارند. آقای عبدُالوحید فیاضی افزود که هدف از این دعوت "روشن شدن مساله عزل رییس دانشگاه برای مردُم و ارایه پاره ای توضیحات" است.

با این حال، چنین نمی نماید که پیگیری موضوع از جانب کارگُزاران آقای خامنه ای در مجلس بتواند تغییری در تحول صورت گرفته در مالکیت موسسه مزبور بدهد. چه، آقای رفسنجانی و شُرکا به وسیله همان ابزار و تشریفاتی دانشگاه مزبور را از آقای خامنه ای و همدستانش باز پس گرفتند که آنها از دست شان خارج کرده بودند. در هر دو جابجایی مالکیت، سُخن آخر را نه آیین نامه و مُقررات قانونی، بلکه توازن قُوا بر لب آورده است.

از این رو، انگیزه کشاندن پرونده نزاع به مجلس، بیشتر تبلیغاتی و ایجاد فضا برای تهاجُم در میدانهای دیگری است که شانس پیروزی در آن وجود دارد یا دستکم برنده آن هنوز تعیین تکلیف نشده است.

باز پس گرفته شدن دانشگاه آزاد، ضربه ای است که مُستقیم و بدون واسطه به "مقام مُعظم" وارد می آید. او به گونه عُریان در پروسه خلع ید از آقای رفسنجانی و باند او میانداری کرد و تمام کارتهای خود از شورای نگهبان تا دستگاه های امنیتی را فاتحانه روی میز گذاشت. آقای خامنه ای سرمست از پیروزی، به گونه نمایشی، سر فراش اندرونی خود، "سردار وحید" را به مراسم تحقیری آمیزی فرستاد که به مناسبت شکست باند رقیب ترتیب داده بود و در آن آقای جاسبی، رییس برکنار شده دانشگاه آزاد، زیر سند تسلیم باند خود امضا می گذاشت.

در مُقابل، رُقبای او نه تنها یک پایگاه اقتصادی مُهم خود را که ارزش داراییهای آن در سال 90، 250 هزار میلیارد تومان برآورده شده، دوباره به چنگ آورده و پیروزی خود در نمایش انتخابات را در پهنه اقتصادی نقد کرده اند، بلکه با عقب راندن فراکسیون ولی فقیه از این سنگر، به موفقیت سیاسی توجُه پذیری دست یافته اند که می تواند مسیر پیشروی آنها را نشانه گذاری کرده باشد.

۱۳۹۲ شهریور ۳۱, یکشنبه

به کودکانی که مدرسه را با الفبای فقر شروع می کنند



دوشنبه اول مهر
به کودکانی که مدرسه را با الفبای فقر شروع می کنند
زینت میرهاشمی
برای تو می نویسم. تویی که جنسیت خودت را نتوانستی انتخاب کنی، پدر و مادرت را نتوانستی برگزینی، فقر و ثروت را نتوانستی تمیز دهی، در کودکی به نیروی کار تبدیل شدی و استثمار گران را فربه تر و پدر و مادر فقیرت را مفتخر به داشتن نان آوری چون تو کردی. بازگشایی مدرسه، شادی و شوق دویدن در مدرسه، برخورداری از تحصیل رایگان و برابر، تامین مایحتاج امکانات آموزشی و ... از حقوق اولیه تو در قرن بیست و یکم است که تو از آن محروم هستی.
حق تحصیل به دو دلیل در ایران نقض می شود. یک بخش از دانشجویان و دانش آموزانی که به دلایل سیاسی و فعالیتهای اجتماعی از تحصیل محروم می شوند، این موضوع طی بیش از سه دهه از حکومت جمهوری اسلامی همواره وجود داشته است. گروه دوم جوانانی هستند که به دلیل فقر اقتصادی، تنگدستی و زندگی در مکانهای فاقد امکانات از تحصیل باز داشته می شوند. جمهوری اسلامی تاکنون آمار دقیقی از کودکان محروم از تحصیل ارائه نداده است. آمارهای ارائه شده مورد مشاجره است. زیرا کودکان کار، کودکان کپر نشین و کودکان کارگران فصلی و آجر پزی، روستاها و شین آبادیها و.... از امکان آموزشی محروم هستند.

بر اساس داده های آماری خبرگزاری حکومتی ایلنا روز 20 شهریور، در سال 1391، تعداد «کودکان لازم التعلیم 16 میلیون و 500 هزار نفر» بوده است. این گزارش تعداد کودکان ثبت شده در مدارس را 12 میلیون و 242 هزار نفر اعلام می کند. کودکانی که در سال گذشته از تحصیل محروم ماندند حدود 4 میلیون نفر برآورد می شود.
روزنامه بهار با استناد به گزارش ایلنا می نویسد که بیش از 37 درصد دانش آموزانی که در آمار ثبت نام شدگان قرار داشتند «مجبور به ترک تحصیل» شدند. گزارشگر ایلنا بر افزایش محرومان از تحصیل به مناسبت شرایط وخیم اقتصادی صحه می گذارد.
افزایش کودکان کار و محروم شدگان از تحصیل به دلیل فقر و نداشتن امکانات مالی در شرایطی است که زرادخانه دیکتاتوری بشار اسد، حزب الله لبنان و تروریستهای سینه چاک ولی فقیه در عراق و ...از طرف جمهوری اسلامی تامین مالی می شود. پایوران رژیم به تبعیت از رهبرشان، دمشق را خط قرمز خود دانسته اند. توجه داشته باشید خط قرمز آنها فقر کودکان ایران زمین نیست. احمدی نژاد گماشته سابق ولی فقیه نعره می زد که ایران توان نان دادن به دو برابر جمعیت فعلی را دارد. ولی فقیه با انتقاد از خود به خاطر کنترل جمعیت، از افزایش جمعیت دفاع کرد و کارگزاران ولی فقیه امکانات جلوگیری از بارداری را از فقیران و تنگ دستان جامعه گرفتند. ولی فقیه با شعار افزایش جمعیت زمینه های استثمار نیروی کار کودکان را افزایش می دهد.

حق تحصیل، امکانات آموزشی رایگان و برابر، تامین مالی کودکان فقیر از حقوق اولیه کودکان و جوانان ایران است. این حقوق اولیه حتا اگر همه تحریمهای اقتصادی برداشته شود و شرایط به سقف خواسته های پایوران رژیم و هواخواهان روحانی یعنی قبل از دوران احمدی نژاد بازگردد در حکومت دیکتاتوری مذهبی شدنی نیست.

۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

رابطه "کش ندادن" با "مسایل تلخ" اقتصادی

 


چهارشنبه 20 شهریور
رابطه "کش ندادن" با "مسایل تلخ" اقتصادی
منصور امان
حُجت الاسلام روحانی پیش از مُصاحبه تلویزیونی خود که آن را "گُزارش دهی" نامیده، از وجود "مسایل تلخ" در وضعیت اقتصادی خبر داده است. نزدیکان و وزیران دولت وی نیز تقریبا به طور روزانه از شرایط وخیمی که کشور در آن بسر می برد، سخن می گویند و هُشدار می دهند. با این حال چنین نمی نماید که این فاش گویی، مُقدمه ی حرکت واقعی به سمت برون رفت از بُحران باشد.

ارزیابی بالا را چگونگی برخورد آقای روحانی و همکارانش با فساد حُکومتی به مثابه یک فاکتور مُهم و تاثیر گذار در ایجاد شرایط کنونی مُدلل کرده است. در نخُستین آزمونهایی که در برابر آنها قرار گرفته، نشانی از جدیت و اراده ی مُبارزه با فساد اداری و تدبیر این غُده سرطانی ریشه دوانده در پیکر اقتصاد کشور به چشم نمی خورد. این در حالی است که گُماشتگان آقای خامنه ای، در عرض 8 سال گذشته دستکم این اصل پایه ای را به اثبات رسانده اند که فساد حُکومتی یک مانع عُمده رُشد و توسعه اقتصادی به شمار می رود و به همین اعتبار، بدون مُبارزه برای برچیدن آن، بهبود شرایط اقتصادی و یا "جُبران خرابیها" ادعایی بیش نخواهد بود.

برداشت غیرقانونی 16 میلیارد از حساب دولت توسُط آقای احمدی نژاد در آخرین روزهای ریاستش، از اولین پرونده هایی است که روی میز "دولت تدبیر و اُمید" قرار گرفته تا به سُرعت جمع شود. سُخنگوی دولت، آقای نوبخت، توضیح داده: "مسوولین مُحترم دانشگاه ایرانیان در خُصوص اعاده و بازگشت 16 میلیارد تومان مُوافقت کردند و دیگر نیاز به این بحثها نیست و می توانیم آن را خاتمه یافته تلقی کنیم."

این همان شیوه مساله حل کُنی است که آیت الله خامنه ای با جُمله مشهور "موضوع را کش ندهید" در مورد دُزدی 3 هزار میلیاردی زیردستانش پیشنهاد کرد و مفهومی به جُز مصونیت مُفسدان "خودی" از پیگرد ندارد. آقای نوبخت نیز تایید کرده که برای این دسته از افراد و دسته ها حاشیه امنی وجود دارد که بر اساس قوانین جاری در آن، برگرداندن مال به یغما برده شده آنهم پس از فاش گردیدن موضوع، اصل وقوع جُرم را ساقط و غارتگر را تبریه می کند.

بی تفاوتی و سهل انگاری غیرعادی آقای روحانی و دوستان در برابر دست درازی به داراییهای همگانی، در مورد دُوُمین پرونده فساد کلانی که با آن روبرو شده اند نیز به نمایش درآمده. آقای زنگنه، وزیر نفت، فاش ساخته که آقای بابک زنجانی، یک مُهره نظامی امنیتی، در کسوت دلال نفت بیش از دو میلیارد دُلار از این وزارتخانه کُلاهبرداری کرده و به بیان وی "هنوز برنگردانده". آقای زنگنه می گوید "در حال پیگیری موضوع هستیم"، اما توضیح نداده از چه راهی و چگونه؟ فاکت این است که دولت تاکنون از آقای زنجانی و طرفهای مُعامله او در وزارت نفت هیچ شکایتی تنظیم نکرده و از اینکه درخواستی برای "پیگیری موضوع" از مرجعی داشته نیز اطلاعی در دست نیست.

مهار فساد حُکومتی به عُنوان یکی از عوامل وخامت شرایط اقتصادی کشور، میزان سنجی است که با آن می توان وعده ها و "خبرهای خوش" حُجت الاسلام روحانی و دولتش در باره بهبود اوضاع را محک زد. این وابستگی را عُمق و دامنه فساد و پُشتوانه سیاسی آن به وجود آورده و با هر بار "کش ندادن"، به گونه مُخرب و درهم تنیده تری بازتولید می کند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------

فراسوی خبر ...نقل از سایت های ایران نبرد و جنگ خبر ...چهارشنبه 20 شهریور ...منصور امان
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=3069

۱۳۹۲ شهریور ۱۷, یکشنبه

اهمیت راهبردی حمله به اشرف برای رژیم



دوشنبه 18 شهریور
اهمیت راهبردی حمله به اشرف برای رژیم
زینت میرهاشمی
سخن پراکنی جانشین سرکرده کل سپاه پاسداران در روز شنبه 16 شهریور، تاکید بر نقش رژیم در انجام جنایت و قتل عام ساکنان اشرف دارد. حرفهای پاسدار سلامی نشان می دهد که حمله به اشرف به عنوان یک عملیات سازمانیافته از نظر زمانی توسط نیروی قدس سپاه پاسداران هدایت شده است.
از روز یکشنبه 10 شهریور، اطلاعیه سپاه پاسداران، موضع گیری پاسدار قاسم سلیمانی در مجلس خبرگان و سخن پراکنی احمد خاتمی در نماز جمعه تهران به اضافه شوهای تلویزیونی علیه مجاهدین خلق، جملگی حمله به اشرف را به عنوان یک عملیات پیروزمند و به طور ضمنی نشان دهنده قدرت رژیم معرفی می کنند و از سویی انجام این عملیات تروریستی و جنایتکارانه را به گروهی موسوم به «نهضت شعبانیه» نسبت می دهند.
پاسدار سلامی در حرفهایش به چند نکته تاکید می کند که این نکات اهمیت قتل عام مجاهدان اشرف برای رژیم را برجسته می کند. وی می گوید:«همین اتفاق هفته گذشته در پادگان اشرف دارای اهمیت راهبردی وسیع در تحولات آینده منطقه خواهد بود و ابعاد عظیمی دارد که به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن حمله احتمالی به سوریه فرصت ظهور نداشت». وی این عملیات را با عملیات فروغ جاویدان مقایسه کرده و می گوید اهمیت این عملیات «بسیار بیشتر از تاثیر عملیات مرصاد [فروغ جاویدان] است.» پاسدار سلامی برای توجیه این عملیات جنایتکارانه، استدلال می کند که آمریکا برای فشار به رژیم از مجاهدین استفاده خواهد کرد. پاسدار قاسم سلیمانی هم دو روز بعد از یورش 10شهریور در مجلس خبرگان گفت که این اتفاق از «عملیات مرصاد» مهم تر بود.
روشن است که ادعای سرکرده پاسداران که مجاهدین را یک ابزار احتمالی در دست امریکا معرفی می کند، ادعایی پوچ است. در حمله آمریکا به عراق در سال 2003 بیش از 50 تن از مجاهدین زیر رگبار گلوله های نیروهای آمریکایی به شهادت رسیدند. بعدها معلوم شد که آن کشتار در یک ساخت و پاخت با رژیم ایران صورت گرفته است. در پنج حمله صورت گرفته از طرف دار و دسته مالکی به قرارارگاه اشرف، نیروهای آمریکایی که مسئولیت حفاظت مجاهدین در اشرف را به عهده داشته اند، چشمان خود را بر این جنایتها بستند.
بنا بر اعتراف سرکردگان رژیم حمله روز 10 شهریور در بیست و پنجمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی، عملیاتی سازمانیافته برای قتل عام اعضای سازمان مجاهدین و از بین بردن رهبران آن بوده است. بدیهی است که این ضربه با همه ابعاد آن نمی تواند حیات رژیم را بیمه کند.

۱۳۹۲ شهریور ۱۶, شنبه

یورش سازمانیافته به مهاجران افغانی اقدامی ضد بشری و محکوم است



یکشنبه 17 شهریور
یورش سازمانیافته به مهاجران افغانی اقدامی ضد بشری و محکوم است
زینت میرهاشمی
جمهوری اسلامی با یورش به مهاجران افغانی می خواهد بخشی از بار بحران و نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی را بر دوش کارگران و مهاجران افغانی بگذارد. بر همین منظر کنسولگری رژیم ولایت فقیه در افغانستان برای چندمین بار مورد خشم و نفرت مردم افغانستان قرار گرفت و به آتش کشیده شد.
مهاجران افغانی هر چند گاه زیر یورش بی رحمانه رژیم ایران قرار می گیرند. بر اساس اخبار منتشر شده در رسانه ها، کنسولگری جمهوری اسلامی در هرات، در روز شنبه 16 شهریور، به دلیل چپاول پول مردم جهت دادن ویزا برای کار، مورد خشم مردم تظاهر کننده قرار گرفت. در رویارویی ماموران محافظ کنسولگری با مردم خشمگین، یک نفر از تظاهرکنندگان جان خود را از دست داد. تظاهر کنندگان به عدم برگشت پول جهت ضمانت برای اخذ ویزای کار در ایران که توسط سفارت از آنان گرفته شده، اعتراض داشتند. جمهوری اسلامی در قبال این باج گیری، جوانان و کارگران افغانی در ایران را مورد ظلم و جنایت قرار می دهد. بسیاری از آنان در سیاهچالهای رژیم اعدام و تیر باران می شوند. مردم افغانستان بارها به اعدام جوانان افغانی در زندانهای رژیم ایران اعتراض کرده و صدایشان تاکنون به جایی نرسیده است.
بر اساس خبر منتشر شده از طرف فعالان حقوق بشر و دموکراسی در ایران، مزدوران واحد مرصاد سپاه پاسداران، روز پنجشنبه 13 شهریور، به محله شیر آباد در شهر زاهدان یورش برده و خانواده های افغانی را مورد آزار و اذیت قرار دادند. مزدوران رژیم با غارت اموال ساکنان این محل، مهاجران افغانی را آواره مناطق مرزی کردند. بر اساس اخبار پخش شده، هموطنان بلوچ هم در این یورشهای وحشیانه از آزار و اذیت در امان نماندند.
آزار و اذیت مردم محروم مناطق مرزی توسط مزدوران رژیم تبدیل به امری روزانه شده است. مردم محروم و تنگدست این مناطق با گلوله های جمهوری اسلامی در نوار مرزی به قتل می رسند. مردم بلوچستان و روحانیون اهل سنت به طور مرتب مورد آزار و جنایت رژیم قرار دارند. آخرین جنایت رژیم در این منطقه، حمله مسلحانه به خانه مسکونی روحانی اهل سنت به نام مولوی عبدالجلیل رسول زایی و زخمی کردن و ربودن وی می باشد.

۱۳۹۲ شهریور ۱۵, جمعه

"تغییر لحن" جمهوری اسلامی، تغییر صورت مساله نیست



شنبه 16 شهریور
"تغییر لحن" جمهوری اسلامی، تغییر صورت مساله نیست
لیلا جدیدی
نه "تغییر لحن تهران" آنطور که روزنامه واشنگتن پست با اشاره به "گفته های مقامات" جمهوری اسلامی در رابطه با سوریه می نامد و نه تبریک گویی سال نو وزیر امور خارجه رژیم به یهودیان هیچیک نشان از تغییر سیاست کلی رژیم پیرامون مساله سوریه و یا اسراییل ندارد.

روزنامه واشنگتن پست به این اشاره کرده است که گروه سیاست‌ گذاری خارجی ایران در دولت جدید حسن روحانی حتی وقتی در حمایت از سوریه، هم پیمان دیرینه خود، سخن می ‌گوید٬ از لحن تقابل‌ جویانه دوری می ‌کند. این روزنامه به سخنان روحانی که گفته رژیم در صورت حمله آمریکا به سوریه به "وظایف دینی و بشردوستانه خود برای کمک غذایی و دارویی" اقدام می کند، اشاره کرده است. از سوی دیگر، اظهار نظر محمد جواد ظریف در تویتر مبنی بر اینکه "ایران هیچگاه هولوکاست را انکار نکرده، کسی که تصور می‌ شد هولوکاست را انکار کرده، اکنون رفته است" نیز در رسانه های خارجی به ویژه در آمریکا به عنوان علامت این "تغییر لحن" منعکس شده است.

این در حالی است که رهبر رژیم جمهوری اسلامی روز پنجشنبه (۱4 شهریور/ 5 سپتامبر) سخنان خمینی مبنی بر اینکه "رژیم اسراییل یک غده سرطانی است که باید از بین برود" را تکرار و یادآوری کرد. سه روز پیش از سخنان وی نیز علی لاریجانی، رییس مجلس ارتجاع به آمریکا و متحدان غربی آن هشدار داده بود که در صورت حمله به سوریه باید "نگران فرزند نامشروع صهیونیستی خود در منطقه باشند". در همین زمینه رژیم هیاتی به لبنان و سوریه اعزام کرد تا مقامهای دو کشور و حزب الله لبنان زیر عنوان "حمایت از جبهه مقاومت" واکنشهای خود را تنظیم کنند.

در برابر این مواضع روشن و رسمی، پیامکهای تویتری را به سختی می شود نشانی از تغییر سیاست جمهوری اسلامی در باره اسراییل و سوریه تلقی کرد. جمهوری اسلامی به عنوان متحد دیکتاتور سوریه همچنان نه در مسیر کمکهای "بشر دوستانه"، بلکه در تداوم کمک به کشتار مردم سوریه برای حفظ آنچه خامنه ای "خط قرمز" رژیم خود خوانده، حرکت می کند.

پاسدار حسین سلامی٬ جانشین فرمانده سپاه پاسداران روز چهارشنبه تهدید کرد که هرگونه حمله‌ به سوریه منافع ملی آمریکا را به خطر خواهد انداخت. پاسدار محمدرضا نقدی٬ فرمانده بسیج نیز خط و نشان کشید که "حمله غیرقانونی" به سوریه می ‌تواند به "پاسخی بزرگ‌ تر علیه آمریکا" منجر شود.

بحرانهایی که با پشتیبانی و همدستی جمهوری اسلامی و به بهای از دست رفتن زندگی و جان ده ها هزار نفر در سوریه ایجاد شده، هزینه ای است که رژیم جمهوری اسلامی خرج بقای خود می کند. عوض شدن "لحن" ماموران دولتی، چیزی را در صورت مساله تغییر نمی دهد.

بیانیه انجمن قلم ایران در (تبعید) محکومیت کشتار اعضای «سازمان مجاهدین خلق ایران» در عراق



بیانیه انجمن قلم ایران در (تبعید):محکومیت کشتار اعضای «سازمان مجاهدین خلق ایران» در عراق



بنا بر آخرین گزارش رسانه های بین المللی، حکومت مالکی در عراق با همدستی حکومت اسلامی ایران، با یورش وحشیانه و غیرانسانی به اردوگاه اشرف که پایگاه بخشی از نیروهای «مجاهدین» در عراق است، ده ها نفر را به قتل رسانده اند.
سازمان «مجاهدين خلق» اعلام کرده است که «حداقل پنج تن از این افراد را در حالی که دست هایشان را از پشت بسته بودند به رگبار بسته و کشته شده ‌اند... هم چنین؛ نيروهای پليس عراق ... در برخی از ساختمان های اردوگاه اشرف ابتدا با گلوله‌ های آرپی‌جی هفت به درون اتاق‌ها شليک کرده و سپس افراد آن اتاق را به رگبار بسته اند.»
تصاویر منتشر شده در شبکه های اجتماعی نیز نشان می دهند که دست های برخی از کشته شدگان را از پشت بسته و به آنان شلیک کرده اند.
سپاه پاسداران حکومت اسلامی نیز، با انتشار بیانیه ای از حمله گروهی به عنوان «فرزندان مجاهدان شهید عراقی» به اردوگاه اشرف نام برده و نوشته است که در این حمله حدود ٧٠ نفر از اعضای سازمان مجاهدين کشته شده اند.
همه این شواهد نشانگر آن است که هجوم به پایگاه اشرف در عراق یک توطئه حساب شده و با منظورهای خاص سیاسی انجام گرفته است. این گونه حمله ها برای بارهای پی درپی، در حالی انجام می گیرد که ايالات متحده و سازمان ملل، پیش تر در يک قرارداد چهارجانبه با دولت عراق و ساکنان این قرارگاه، نسبت به تضمین امنيت آنان تعهد داده بودند.
حکومت اسلامی هم اکنون، به دنبال چنین توطئه های بین المللی، در ایران نیز، ارگان های ترور سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات را فعال ساخته و تهاجم به زنان و جوانان در خیابان ها را تشدید کرده و اعدام ها را افزایش داده است.

انجمن قلم ایران در تبعید در راستای دفاع از آزادی و حرمت انسانی، و هماهنگ با منشور خود، هجوم به اردوگاه اشرف و کشتار «مجاهدین» و جنایت ها و توطئه های دولت مالکی عراق و حکومت اسلامی ایران را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و آن را در راستای معامله های آشکار و پنهانی می داند که میان قدرت های جهانی و دولت های منطقه در جریان است. روشن است که در توطئه جنایتکارانه اخیر، در درجه نخست منافع حکومت اسلامی آزادی ستیز، زن ستیز و دشمن بزرگ آزادی بیان و قلم و اندیشه در جهان، در جریان است.
انجمن قلم ایران در تبعید، از همه نهادها و انجمن ها و کانون های دمکراتیک در جهان می خواهد که با گام های موثر و روشن از جان و امنیت جانی ساکنان پایگاه های اشرف و لیبرتی، پشتیبانی کنند.

انجمن قلم ایران در تبعید
دوم سپتامبر 2013

۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه

قتل عام سروهای ایستاده ی اشرف، جنایت علیه بشریت است



دوشنبه 11 شهریور
قتل عام سروهای ایستاده ی اشرف، جنایت علیه بشریت است
زینت میرهاشمی
ای سرو آزاده، این رسم توست که ایستاده بمیری.....
حمله جنایتکارانه در بامداد روز یکشنبه 10 شهریور به مجاهدان ساکن در کمپ اشرف، توسط مزدوران نوری المالکی بار دیگر بر ورشکستگی رژیم ولایت فقیه نقطه تاکید گذاشت. این یورش نشان دهنده میزان ترس رژیم از مبارزانی است که صدها کیلومتر دورتر از کاخ ولی فقیه بدون سلاح و بی دفاع پایداری کرده و به دیکتاتوری تسلیم نشدند.

به رگبار بستن زخمیها، تیرخلاض زدن و ربودن ساکنان کمپ اشرف، جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی است که هیچ کس را نمی تواند در برابر خود ساکت بگذارد. به ویژه این که حضور 100 تن از مجاهدان در اشرف محصول یک توافق بوده است. بنابرین علاوه بر سپاه تروریستی قدس و دولت المالکی، دولت آمریکا نیز در این اقدام جنایتکارانه مسئول است.
در حالی که به کارگیری سلاح شیمیایی توسط بشار اسد انزجار عمومی را برانگیخته و احتمال حمله به پایگاههای نظامی رژیم سوریه وجود دارد، حمله به کمپ اشرف معنای بیشتری پیدا می کند. واقعیت این است که ترس سراپای رژیم جمهوری اسلامی از حمله به پایگاههای نظامی بشار اسد فرا گرفته است.
یورش وحشیانه دیروز سیمای رژیم ولایت فقیه و مزدورانش در عراق را نشان داد و همزمان پایداری و شهامت کسانی که با دستان خالی این چنین در برابر دیکتاتوری می ایستند و نه می گویند را هم برجسته کرد.